یکــــــــــ بار که تنــــــــــها بمانی

یکــــــــــ بار که بشکنـــد دلتــــــــــ

غرورتــــــــــ

اعتمادتــــــــــ

همین یکــــــــــ بار کافیســـت

تا یکــــــــــ عمـــر

از پشتــــــــــ نگاهـــی ترک خورده به آدمهــا بنگری ...!

همین یكــــــــــ بار كافیســـت

تا دیگر هیــچ نگاهــــــــــی دلتــــــــــ را نلرزانـــد ...

یادمان باشد:

شاید...

شبی...

آنچنان آرام گرفتیم...

که...

دیدار صبح فردا...

ممکن نشود...

پس...

به امید فرداها...

محبت هایمان را...

ذخیره نکنیم...

کسي چه مي داند

من امروز چند بار فرو ريختم

چند بار دلتنگ شدم

از ديدن کسي که

فقط پيراهنش شبيه تو بود

گاهي اوقات حسرت تکرار يک لحظه

ديوانه کننده ترين حس دنياست...

دلگیرم

از دنیا و روزگارش

از بی کسی ها و سکوت ها!

این منم که اینگونه خسته شدم

منی که همیشه خوب بودم و خندان

منی که خنده هایم مثالی بود به مثال ضرب المثل

نمیتونی بفهمی و البته عجیب هم نیست برایم!

چون "تو"،"من" نیستی!

پس لطفا قضاوتم نکن...

نشسته ام...

به یاد کودکـــی هایــم،

دور "غلط" ها،

یک خط قرمز می کشــک!

حتــی...

دورتــــو!

فاجعــــه یعنی...

آنقدر در تو غــرق شــده ام

که از تلافی نگاهــــم بادیگری احســـاس خیانــت میــکنم!!

عشـــق یعنی همین...

ســـــاده نــگــــــــذر...

به یـــــــــاد داشتـــــه باش...

"ایـــــن" دلـــــنوشته ها را....

یک "دل" نوشــــته است.....!

سلام به دوستای عزیز

اگه خدا بخواد بیشتر میام وب

ابجی نرگس دیگه نمیتونه بیاد به همین دلیل

من از علی عزیز دعوت کردم بیاد و به وب کمک کنه

از امروز یکی از مدیران وب علی هست و دیگری هم من

گنـاه ِ ڪیستــــــــــ ؟!

حاבِثـﮧ ـها ؟

فاصِلــﮧ ـها ؟

פֿاطِره ـها ؟

جاבه هاے ِ בور و בراز ؟

یــــا

בل ِ مـَטּ ؟!

ڪـﮧ برای تو تَنگ شـُבه است !